فهرست مطالب

فصلنامه نقد ادبی
پیاپی 52 (زمستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/11/07
  • تعداد عناوین: 6
|
  • نگین بی نظیر* صفحات 1-28

    صورت بندی های مدرنیته و پیامدهای پارادوکسیکال تجربه مدرن، در الگوی همگن سازی با جماعت/ مجموعه سازی و تحمیل زندگی توده ای/ فله ای، بشر را از فردیت، هویت و زیست انفسی دور کرده است. بهره گیرندگان قربانی امر مدرن سوژه ها و ابژه های محکوم به زیستن در وضعیت تجزیه و پراکندگی اجتماعی و حتی وجودی هستند. فلسفه اگزیستانسیالیسم و داستان موقعیت هرکدام با استلزامات و امکانات فلسفی و ادبی خویش، با توجه به انسان به مثابه هستی موقعیت مند، به غرابت، تنهایی، اضطراب، ترس، پوچی و سرگردانی او در هزارتوی پیچیده و گریزناپذیر امر مدرن واکنش نشان داده اند. جستار حاضر با رویکرد/ مولفه های داستان موقعیت و با توجه به جهان داستانی کافکا، به تحلیل و بازخوانی رمان ملکوت و دو داستان کوتاه «کلاف سردرگم» و «با کمال تاسف» بهرام صادقی پرداخته و نشان داده است که چگونه شخصیت های داستان های بهرام صادقی در روزمر گی ها و میان مایه گی ها دست وپا می زنند و در حصار موقعیت هایی اسیر می شوند که نه توانایی فهم موقعیت موجود را دارند و نه امکان و قدرت برون رفت از آن را. تقلاهای های عبث و بی مایه شخصیت ها در هزارتوی زندگی مدرن در جست وجوی خویش، معنای زندگی، عشق و آرامش، از عکاس خانه ای به عکاس خانه ای دیگر، از روزنامه ای به روزنامه ای دیگر، از شهری به شهری دیگر، از زنی به زنی دیگر و... تصویرگر رنج و گیرافتادگی بی پایان آن ها در موقعیت های داستان است. این موقعیت غیرقابل فهم و پایان ناپذیر بر همه ابعاد زندگی شخصیت ها سیطره دارد و شاید انتخاب آگاهانه مرگ، تنها راه رهایی شان باشد.

    کلیدواژگان: تجربه مدرنیته، فلسفه اگزیستانسیال، داستان موقعیت، فرانتس کافکا، بهرام صادقی
  • آنیتا تعالی، زهره تائبی نقندری*، محمودرضا قربان صباغ صفحات 29-64

    آخرین رمان پل آستر که در سال 2017م منتشر شده است، با خلق شخصیتی با چهار رونوشت، بار دیگر قدرت او را در آفرینش رمانی تاثیرگذار و درعین حال عجیب و پیچیده به نمایش می‏گذارد. عنوان غیرمعمول این کتاب، 1 2 3 4 (چهار، سه، دو، یک) توجه متنقدان زیادی را برانگیخته است؛ اما نقدهای این رمان به روشن کردن پیچیدگی‎های طراحی شده در این روایت پسامدرن کمک چندانی نکرده‎اند. جستار پیش رو برآن است تا ساختار روایی برجسته این اثر را واکاوی کند و با تکیه بر نظریه چندجهانی و جهان‎های ممکن ماری لور رایان، فضای روایی این رمان را مورد بررسی قرار دهد. نتایج این جستار نشان می‎دهد آستر در این رمان نوعی مهندسی روایت در چهار بعد را طراحی کرده است که در آن، دنیای ذهنی شخصیتی به نام فرگوسن در چهار رونوشت ظاهر می شود. در مهندسی روایت چهارگانه آستر، چندجهانی روایت در چهار شاخه و چهار مسیر پیش می رود تا ماجراهای زندگی چهار فرگوسن را نقل کند. در پایان روایت و با استفاده از پیچشی نهایی، آستر چهارمین فرگوسن را در مقام نویسنده رمانی با نام 1 2 3 4 قرار می دهد که ساختار دایره وار روایت را آشکار می کند. با درک چنین ساختاری، خواننده نقطه صفر روایت (1.0) را کشف می کند و درمی یابد که آستر از چه رو روایت را در این نقطه با ماجرایی شوخی مانند و بی ارتباط به داستان اصلی آغاز می کند و به پایان می رساند. وی با تکیه بر دگرگونی ساختار روایت موفق شده است جهت های متناقض ذهن و هویت نویسنده را به صورت تجسمی ملموس به نمایش بگذارد. چندجهانی روایت و شخصیت در این نقطه صفر نمود می یابد و بدین سان، 1 2 3 4 یک فیلم هولوگرافیک چهاروجهی جان می گیرد تا شخصیت چهارگانه فرگوسن را برای خواننده تصویر کند.

    کلیدواژگان: شخصیت چهارگانه، روایت چهاربعدی، روایت چندجهانی، شخصیت پسامدرن، جهان های ممکن
  • اسما حسینی مقدم، سمیرا بامشکی*، ابوالقاسم قوام صفحات 65-109

    منظومه شیرین و فرهاد یکی از نظیره های خسرو و شیرین نظامی گنجوی است که سلیمی جرونی آن را در قرن نهم هجری سروده است. وجه تمایز این منظومه با پیش متن آن افزوده شدن درون مایه عرفانی به بستر غنایی روایت است. در این پژوهش سعی شده با استفاده از نظریه بیش متنیت ژراژ ژنت و با تکیه بر تفسیر قصدگرا نشان داده شود ساختار روایی این منظومه در مقایسه با خسرو و شیرین نظامی گنجوی چه تغییراتی داشته و سلیمی جرونی چگونه توانسته است اندیشه های عرفانی خود را با عشق زمینی خسرو و شیرین پیوند دهد. با توجه به شواهد برون متنی و درون متنی و از طریق بازیابی قصد نویسنده ضمنی این نتیجه به دست آمد که سلیمی جرونی با کاربرد گشتارهای کمی و کاربردی، روایتی خلاقانه پدید آورده است که در ژرف ساخت خود، داستان سلوک عارفانه و گذر از صورت به معنا را نمایش می دهد. شخصیت های داستان نیز متناسب با محتوای عرفانی منظومه و همسو با تکامل شخصیت قهرمان (خسرو) در مسیر رسیدن به مقام انسان کامل معنای رمزی یافته اند. در این مقاله کوشش شده است با پر کردن شکاف های روایی و کاستن از تناقض ها، به خوانشی از شیرین و فرهاد دست یافته شود که بتواند درنهایت معنای تعین یافته در ذهن نویسنده ضمنی را به شکلی هنجارمند آشکار سازد.

    کلیدواژگان: سلیمی جرونی، شیرین و فرهاد، بیش متنیت، تفسیر قصدگرا، عرفان
  • سعید حسام پور، فهیمه حیدری جامع بزرگی* صفحات 111-138

    رستم در قرن بیست ودوم نوشته صنعتی زاده کرمانی نخستین رمان علمی تخیلی ایران است. از آنجا که ژانر علمی تخیلی در ایران بیشتر متعلق به ادبیات کودک و نوجوان شمرده می شود، نگارندگان برآن شدند تا جایگاه این رمان را در ژانر مذکور مشخص کنند و مخاطب اولین متن علمی تخیلی ایران را بازشناسند. بدین منظور، مولفه های اصلی ژانر علمی تخیلی یعنی علم، تخیل، ماده گرایی، نووم، پیشگویی و نوستالوژی از میان کتب و مقالات استخراج شد و با افزودن سه مولفه دیگر، یعنی تابوشکنی، امیدبخشی و توانمندسازی که حاصل پژوهش نگارندگان است، به بررسی متن پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان داد این رمان به دلیل پرداختن به مباحثی همچون جست وجوی خوشبختی در مدرنیته، اثبات توانایی و قدرت انسان مدرن و حتی زنده کردن مردگان به منظور قیاس بین سنت و مدرنیته که بیشتر ذهن انسان بزرگ سال را هدف گرفته، در زمان انتشار متن، یعنی قرن بیستم، برای مخاطب بزرگ سال نگاشته شده؛ ولی در قرن بیست ویکم که زندگی مخاطب نوجوان با تکنولوژی عجین است و حتی گاه به قیاس رفاه حاصل از تکنولوژی زمان خود با سنت های زندگی پدران خویش می اندیشد، برای مخاطب نوجوان نیز مناسب است. از سوی دیگر با پرداختن به وجه علمی و تخیلی اثر مشخص شد گرچه این رمان توجیه علمی مشخصی برای امر ممکن الوقوع ندارد و از روش علمی بهره مند نیست، از آنجا که تخیل خود را به یکی از دشوارترین حوزه های خارج از توان و قدرت بشر برده، نوومی خلق کرده که مخاطب را به نوعی از بیگانگی و شناخت رسانده است؛ بنابراین نمی توان آن را از حیطه علمی تخیلی خارج دانست.

    کلیدواژگان: نووم، بیگانگی و شناخت، علمی تخیلی، رستم در قرن بیست ودوم
  • فاطمه زمانی*، محمد رضایی صفحات 139-168

    طرز «تزریق»  یکی از سبک های رایج و شناخته شده میانه سده دهم در شعر فارسی است که به اشعار مسلوب المعنی، مضحک، مهمل و هزل آمیز اطلاق می شده و اغلب با عباراتی مطایبه آمیز و الفاظی رکیک و گاه دور از هنجارهای اخلاقی معمول در شعر و نثر فارسی رواج یافته است. در بین شاعران تزریق گوی، فوقی یزدی که تمام آثار خود را در این سبک نوشته، با وضع اصطلاح «پرپوچ»، واژه ای فارسی و به مراتب گویاتر و رساتر از «تزریق» ارایه کرده است. وی در مقدمه «اطوزنامه» و درضمن اشعار خویش به مبانی فکری و مختصات ادبی این سبک اشاره کرده است که می توان آن را مرام نامه شاعران «پرپوچ گو» و به حقیقت نام اعظم معنازدگی دانست. در مقاله حاضر، ابتدا اصطلاح «پرپوچ» و دلالت های معنایی و عوامل سازنده آن معرفی شده؛ سپس با تکیه بر اشعار فوقی یزدی، به مهم ترین عوامل رواج این سبک، همانند واکنش نقیضه آمیز به شاعران طرز خیال دور، مفاسد اخلاقی و نداشتن جهان بینی مرکزی، اشاره شده است؛ آن گاه مختصات ادبی پرپوچ گویی، مانند هنجارشکنی های زبانی، هزل و هجو، طنز، نقیضه گویی و کارناوال گرایی، واکاوی شده است.

    کلیدواژگان: «اطوزنامه»، پرپوچ، تزریق، طنز، فوقی یزدی، نقیضه گویی، هزل
  • هاشم صادقی محسن آباد* صفحات 169-204

    رمان ریالیستی می کوشد تصویری عینی از واقعیت های زندگی معاصر به دست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بی طرف، سهم ویژه ای در عینیت رمان ریالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی، تصنعی بودن روایت را آشکار ساخته و حقیقت مانندی آن را کاهش می دهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمان های نگاشته شده در فاصله سال های 1300 تا 1320 ش. و نسبت آن با واقع گرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانه های مداخله راوی از رمان ها استخراج و دسته بندی شده اند. سپس، نسبت مداخله راوی با مولفه های ریالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت در باب شخصیت و کنش های داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابه های اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده، عمده ترین گونه های مداخله راوی در رمان های مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پاره ای از مداخله های راوی، به ویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی؛ همچون نقالی و دیگر آثار عامیانه تاثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجسته سازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فروکاسته و حقیقت مانندی را تضعیف می کند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابه های عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان ریالیستی را در پی داشته و اصل بی طرفی و غیابرمان ریالیستی می کوشد تصویری عینی از واقعیت های زندگی معاصر به دست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بی طرف سهم ویژه ای در عینیت رمان ریالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی تصنعی بودن روایت را آشکار می کند و حقیقت مانندی آن را کاهش می دهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمان های نگاشته شده در فاصله سال های 1300 تا 1320 و نسبت آن با واقع گرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانه های مداخله راوی از رمان ها استخراج و دسته بندی و سپس نسبت مداخله راوی با مولفه های ریالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت درباب شخصیت و کنش های داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابه های اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده عمده ترین گونه های مداخله راوی در رمان های مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد پاره ای از مداخله های راوی، به ویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی، همچون نقالی، و دیگر آثار عامیانه تاثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجسته سازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فرومی کاهد و حقیقت مانندی را تضعیف می کند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابه های عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان ریالیستی را درپی دارد و اصل بی طرفی و غیاب راوی را نادیده می گیرد. راوی را نادیده می گیرد.

    کلیدواژگان: رمان فارسی، راوی مداخله گر، روزنامه نگاری، حضور راوی، سطوح روایی
|
  • Negin Binazir* Pages 1-28

    Modernity and the paradoxical consequences of modern experience, especially the modern patterns of creating a homogenous society, have detached humans from their individuality and personal identity. In such a situation, the victims are the subjects and objects who are doomed to live in a socially disconnected world. Existentialism and the story of situation have both reacted, employing their own philosophical and literary devices, to loneliness, stress, fear and absurdity of the modern experience. The current study has investigated Bahram Sadeghi’s novel “Malakout” [The Heavenly Kingdom] and two short stories by using the parameters of the story of situation and Kafka’s worldview. The paper attempted to show how the characters of these stories live in vain in the routines of everyday life and how they are trapped in situations which neither they can fully comprehend nor they .are able to set themselves free. In search of self and the meaning of love and peace, they try hopelessly to exit the labyrinth of modern life. Such a situation has affected every aspect of their lives and seemingly death is the only way out.

    Keywords: Modern experience, existentialism, the story of situation, Frantz Kafka, Bahram Sadeghi
  • Anita Taali, Zohre Taebi Noghondari*, Mahmood Reza Ghorban-Sabbagh Pages 29-64

    Auster’s latest novel, published in 2017, reveals his mastery in creating a complicated and unusual narrative once again. The title of this novel, 4321, has been a point of interest to a number of critics, but their analyses have not been successful in clarifying the complexities of its narratology. The current study aims to investigate the narrative structure of this novel based on Ryan’s possible worlds and multiverse theories. The findings reveal that in this novel, Auster engineers a 4D narrative in which the mental world of a character named Ferguson is represented. In this 4D narrative, the multiverse progresses in four paths to tell the tales of four Fergusons. At the end of the narrative, using a final twist, Auster declares the fourth Ferguson as the author of a book entitled 4321, thus exposing the circular structure of its structure. This revelation helps the reader recognize the point zero of the narrative (1.0) and understand Auster’s motif in beginning and ending the narrative with a joke. The transformation of the narrative structure enables Auster to successfully represent a tangible embodiment of the contradictory layers in the authorial self and mentality. Hence, 4321 comes to life, seemingly similar to a 4D holographic movie, to embody the multiverse of Ferguson’s character in its narrative multiverse.

    Keywords: quadripartite character, 4D narratology, narrative multiverse, postmodern character, possible worlds
  • Asma Hosseini Moghadam, Samira Bameshki*, Abolghasem Ghavam Pages 65-109

    Shirin and Farhad by Salimi Jerouni, composed in the ninth century AH, is adapted from Khosrow and Shirin by Nizami Ganjavi. The distinguishing feature of this poem is the addition of a mystical theme, as compared to its hypotext. The purpose of the current study was to investigate how the narrative structure of this poem has changed compared to Nizami Ganjavi’s Khosrow and Shirin, employing Gerard Genette’s theory of hypertextuality and also intentional interpretation. The researchers have also tried to show how Salimi Jerouni was able to connect his mystical thoughts with Khosrow and Shirin’s earthly love. Based on epitext and peritext analysis and through retrieval of the intention of the author, it was concluded that Salimi Jerouni had created a narrative, using quantitative transformation and pragmatic transformation that in its deep structure, illustrated mystical behavior. The characters of the story have gained symbolical interpretation, proportional to the mystical content of the poem and in line with the evolution of the hero (Khosrow) on the way of reaching the position of a perfect man.

    Keywords: Salimi Jerouni, Shirin, Farhad, hypertextuality, intentional interpretation, Mysticism
  • Saeed Hesampoor, Fahimeh Heidary Jamebozorgi* Pages 111-138

    “Rostam in the Twenty-second Century”, written by Sanatizadeh Kermani, is the first science fiction novel in Iran. Noteworthy, science fiction is widely known as a genre in childrenchr('39')s literature in Iran. The current paper attempted to examine various aspects of this novel, regarding its genre and also identify its readers. For this purpose, the main components of the genre, namely science, imagination, materialism, novum, prediction and nostalgia along with three components identified by the researchers, which are taboo-breaking, hopefulness and empowerment, were employed to analyze the novel. The results showed that the novel seeks to address issues such as the pursuit of happiness in modernity, the power of modern man, and even resurrection of the dead, with the aim of comparing tradition and modernity, and it generally targets adults as its readers. Therefore, it could be said that the novel was written for adults, but since the youngsters are very well acquainted with technology these days, it can also be suitable for adolescents as well. Moreover, by focusing on the scientific and imaginative aspect of the novel, it became apparent that although this novel does not employ a specific scientific justification for the probability of the events, it has applied imagination to an area which is beyond human power. In conclusion, the novel can be considered as a science fiction story as it creates a novum that led readers to alienation

    Keywords: Novum, alienation, recognition, science fiction, Rostam in the Twenty Second Century
  • Fatemeh Zamani*, Mohammad Rezaei Pages 139-168

    "Tazrigh" or "Tarze Tarzigh" is one of the known Persian poetry styles in the 10th century, referring to absurd, meaningless, ridiculous and humorous poems. The style is generally recognized for employing taboo concepts and curse words, marked as being against social norms. Among the poets of this period, Fuqi Yazdi, who has written all his works in this style, has introduced the term "Por-pooch" [full of meaninglessness], which is far more expressive than "Tazrigh". In the preface of his book, Yazdi has referred to the intellectual foundations and literary coordinates of this style, which can be considered as the manifest of poets who employ this style. The present article aimed at introducing the term "Por pooch" and its semantic implications, and then examining the most salient features of this style such as linguistic aberrations, humor and parody.

    Keywords: Por pooch, Tazrigh, facetiousness, humor, parody, Foghi Yazdi
  • Hashem Sadeghi Mohsen Abad* Pages 169-204

    Realist novels strive to present an objective image of reality by mainly using impersonal impartial narrators. Moreover, an intrusive narrator leads to a fabricated narrative and overshadows its verisimilitude. The present study aimed to investigate all kinds of intrusion by narrators in the Persian novels from 1921 till 1941 in terms of realism. To do so, first the signs of narrator intrusion were identified and categorized in the novels under study. Then, narrator intrusion was investigated in terms of components of realism. The main narrator intrusion techniques included narrator’s self-expression, explanations about narrative act, judgments about story characters and actions, generalizations of emotions and actions of characters, and delivery of sociopolitical speeches by the narrator/author. The results revealed that some narrator intrusion techniques, especially narrator’s self-expression and explanations about narrative act, had roots in the novelty of the novel genre and had been influenced by the then common narrative models in the traditional genres such as storytelling and the like. Explanations about narrative act may weaken the illusion of reality and verisimilitude by highlighting the constructivism of a literary work. Furthermore, a belief in the educational function of the literature and the delivery of long ideological speeches would lead to the inconsistency of journalistic missions with the realist criteria for novel narration and thus would undermine an absent or impartial narrator.

    Keywords: Persian novel, intrusive narrator, journalism, narrator’s presence, narrative levels